به گزارش بولتن نیوز، وقتی نویسندهای که اثر را خلق کرده، در دسترس بازیگر است و خودش هم کارگردانی کار را برعهده دارد، سریعترین راه برای رسیدن به نقش توجه به خواستههای اوست. من همین کار را کردم و راه اضافه و بیهودهای نرفتم. برای خود سیامک صفری اتفاقی که قرار بود بیفتد آنقدر مشخص بود که من فقط آن مسیر را دنبال کردم. همینطور فکر میکنم یک نقش در یک کار، صرف مشخصات کاراکتر نیست که آن را تعریف میکند بلکه موقعیت دراماتیکی که کاراکتر درآن قرار میگیرد و مجموع اتفاقاتی که در نمایش میافتد تکلیف نقش را مشخص میکند. به این نقش از منظر دیالوگنویسی کاملاً واقعگرایانه نگاه شده است اما اینکه هویت این کاراکتر چیست را کلیت نمایش تعیین میکند.
«لامبورگینی» نمایشی کاملاً اجتماعی است که به اتفاقهای تلخی که این ماهها در تهران افتاده است میپردازد، چقدر خودتان را به این موضوعها نزدیک میدیدید؟
هنرمند باید متأثر از اتفاقهای زمانه خودش باشد. تاریخ مصرف یک هنرمند را همین مشخص میکند؛ اینکه بتوان در گذر زمان به هنرمند رجوع کرد و دید که در یک گفتوگوی دیالکتیک با آنچه به عنوان شرایط زمانی و مکانی زندگی او بوده است چه واکنشی داشته و چه اتفاقی برایش افتاده است. همه ما خواهی نخواهی تحت تأثیر اطراف خود قرار میگیریم و اگر در دایره واقعی هنر باشید بیشتر متأثر خواهید شد. اگر نباشی قطعاً ارتباطت با اطراف قطع شده و اگر چنین شده باشد دیگر هنرمند زمانه خودت نیستی. نمیخواهم بگویم من هنرمندم اما من نسبت به آنچه در جامعه رخ میدهد حساسیت دارم و پرداختن به معضلات جامعه را وظیفه خودم میدانم. طبیعی است که با توجه به فاصله کوتاه زمانی که از دو حادثه تلخ تهران و حومه آن میگذرد، نیازی به تحقیق گسترده روی آنها نبود، اما به برخی نکاتی که به عنوان سند تاریخی لازم بود عینبهعین آنها رعایت شود رجوع کردهایم. عمق فاجعهها آنقدر زیاد بوده است که به این راحتی فراموش نمیشوند و نیازی به یادآوری و بازنگری آنها نیست.
شما تجربه خوانندگی را در دیگر تئاترها هم داشتهاید، اما در این کار وارد نوع جدیدی از موسیقی در زندگی هنری خود، یعنی «رپ»، شدهاید. با توجه به ماهیت رپ و کنشهای بسیاری که دارد، این نوع موسیقی با تئاتر چه نزدیکی و همخوانیای دارد؟
مهمترین ویژگی موسیقی رپ این است که پیش از آنکه اساسش بر موسیقی استوار باشد، از ادبیات و کلام تأثیر گرفته است: مثلاً وقتی من میگویم: «منو ببخش اگه تو رو نمیبخشمو،اگه همش بهت میگم بگیر دستمو» این تقطیع و تحکم کلمات روی مخاطب تأثیر بسیاری میگذارد و ناخودآگاه ریتم را به معنا اضافه میکند. مهمترین کنش دراماتیکی هم که در تئاتر رخ میدهد کلام است و ابتدا باید به ادبیات نمایشی نزدیک شد و آن را سرلوحه کار قرار داد. به همین خاطر فکر میکنم رپ از هر ژانر موسیقایی دیگری به تئاتر نزدیکتر است.
همچنین وقتی یک کار نمایشی اجتماعی انجام میشود که مربوط به همین شهر و آدمهای این روزهاست، موسیقی آن نیز باید با این شرایط همخوانی داشته باشد و فکر میکنم موسیقی این روزهای جامعه ما و آنچه در اذهان جوانان در جریان است و از آن متأثرند، بیبروبرگرد، موسیقی رپ است؛ زیرا بیپرواست، تعارف ندارد و مجبور است به روز باشد زیرا هدفش انتقاد اجتماعی است. اما اینکه چگونه در تئاتر باید به این موسیقی نزدیک شد و آن را در دل کار دراماتیزه کرد، کمی چالشبرانگیز است. ما تا آنجایی که توانستهایم تلاش کردیم به این کارکرد موسیقی رپ نزدیک شویم، درواقع لامبورگینی نخستین تجربه چنین کاری است و امیدوارم کار تا این حد موفق بوده باشد که تجربه شکستخوردهای نباشد و بتوان از مجرای آن تجربههای دیگری را کسب کرد.
روند تمرین نمایش به چه صورت بود؟ آیا تمرینهای نمایش تمام شده یا در حین اجرا نیز هنوز چیزی برای کشف باقی است؟
سیامک چون پیش از هر چیزی بازیگر است، همه چیز در این گفتوگو یا تبادل با بازیگر روبهرویش شکل میگیرد و در این نمایش، از شانس من، ما با یک دوئت و دونوازی نمایشی مواجه بودیم. این موجب شد گامبهگام و شانهبهشانه هم جلو بیاییم و به من این اجازه را داد که من هم نظرم را بدهم و آنچه فکر میکنم ، بیان کنم و بتوانیم براساس گفتوگوی آرا و نظراتمان تمرین را پیش ببریم. فکر میکنم تمرین «لامبورگینی» هنوز تمام نشده است، ما هرروز براساس واکنش و انرژی که از مخاطب میگیریم سعی میکنیم کمی تغییرات ایجاد کنیم و شاید این روال تا پایان اجرا ادامه داشته باشد.
هنری که به معضلات اجتماعی میپردازد چه تأثیری میتواند بر جامعه و مسئولان داشته باشد؟
نمیدانم چرا در تئاتر همواره حواشی از متن و رسالت کار مهمتر و برجستهتر میشوند. این به کار آسیب میزند، کمتر حوزه خبریای تا کنون، از این دید اجتماعی به کار ما نگاه کرده است و همه بیشتر دنبال حاشیهها بودهاند. اینها آزاردهنده است و میان ما و آنچه مطلوبمان بوده فاصله میاندازد.
مسئولان هم در این مواقع ترجیح میدهند خودشان را به نشنیدن بزنند و هیچ مسئول سیاسی و اجتماعی تا به امروز به تماشای کار ما ننشسته است. البته تئاتر هنر مهجوری است، حواشی سینما گاهی به بحرانی تبدیل میشود که حتی به مجلس هم کشیده میشود؛ البته ما خوشحالیم که تئاتر از این منظر مهجور است زیرا ما انتقاد و اعتراض مان را راحتتر بیان کنیم. واقعیت این است که بعضاً واکنشها دیر اتفاق میافتند و نتیجه و روشنگری مطلوب به دست نمیآید. هدف پوریا سوری، مشاور رسانهای کار، از ابتدا این بود که اعضای شورای شهر را به تماشای کار بیاورد تا متوجه شوند که وارث چه شهری شدهاند و امیدوارم بزودی این اتفاق بیفتد و بتوانیم از آن بازتاب و جواب مؤثری بگیریم زیرا این کار پتانسیل تبدیل شدن به زنجیرههای یک واکنش اجتماعی و دولتی را دارد.
منبع: روزنامه ایران
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com